Mittwoch, 12. September 2012

                                               " صدای پای خواب در نیمه راه رختخواب  "

ظریفی را پرسیدند :" دندان درد بد تر است یا میگرن؟. " گفت : بیخوابی نکشیدی، ببینی چه درد بدی است."
پیکر آنچنان خسته و آش و لاش است ، که بزحمت خود را به بستر می کشاند .
چشمان از خواب چنان لبریزاند 
که از مژگان چکیده و بر گونه ها می ماسد . دل در پی لحظه ای خواب و آرامش و از همه بالاتر فراموشی
 و فرار غنج می زند . با وجود این مغز سر در پی غزال فکر گذاشته و یارای غنودن اش نیست . بی خوابی چون مگسی مزاحم آرامش می رباید . قرص ها هم دیگر افاقه نمی کنند . کلافه می شوی . کتابی برداشته و تلاش می کنی بخوانی  . ولیکن چشمان آنچنان کلاپیسه میروند ، که گویی خطوط نوشته حرکت موجی گرفته و لزگی می رقصند . 
گفته شده چاره ای برای به خواب رفتن ، شمردن گوسپند انی است ، که از روی جویی می پرند . آنقدر
 می شمارم ،که بیچاره گوسپند ها همه شل و پل شده و رمقی دیگر برای پریدن شان نمی ماند . افزون بر آن گنجینه شماره گان ام هم ته میکشد . وانگهی مفهوم شماره گان هم انتزاعی و مجرد است . و نمی خواهم خودم را چون کودکان و پیشینیان برای شمردن به اجسام بیاویزم . روش آموختن  شمارش برای کودکان از" سه " سیب و" دو" کبوتر و " چهار" بستنی بهره میگیرد . پیشینیان ما هم برای شمارش اجسام از انگشت های شان استفاده می کردند .  از همین روی سیستم شمارش دهگانی است. و بدین جهت واژه های ( DIGITUS ) و (DIGIT ) هم به معنی انگشت دست و پا و هم به معنی رقم درسلسله  شماره گان به کار میرود .  دیجیتال هم ، که پایه و بنیان کامپیو تر های قدیمی است ، از همین مفهوم سر چشمه میگیرد . یا مدار باز است ، ویا بسته . یا یک است ، انگشت اشاره و یا صفر (هیچ ) انگشت بیلاخ ( شست ) .
 با این همه صغری کبری چیدن و رطب و یابس بهم بافتن ، چند شب پیش برآن شدم ، تا با قلقلک دادن واژه ها و چیدن آنها در گزاره ای بر بی خوابی چیره شوم  . چیدمانی که وظیفه ای دیگر بر واژه ها تحمیل کرده ، چیزی که شاید خوشایند شان نباشد . نمی دانم چقدر به درازا کشید  . ولیکن پس از برخاستن ،این مقدارش یادم مانده بود . 
نتیجه اخلاقی  : بیکاری بهتر از بیعاری است .

                                 *          *          *          *          *          *

- خودم در بیمارستان کار می کنم  ، فکرم در " آزادگی " .
- تیک تیک ساعت چیزی بیشتر از صدای پریدن زمان از روی عقربه های ساعت نیست .
- دو خط موازی از شوق هم آغوشی ، تلاش می کردند هر چه زودتر خودشان را به بینهایت بر سانند .
- پرنده برای خودکشی در حین پرواز ، بالهایش را بست .
- اگر خمینی را به زباله دان تاریخ بیندازند ، گندش هیتلر و استالین را خفه خواهد کرد .
- عقربه های ساعتم  ، رویهم رفته زمان را فراموش می کنند .
- وقتی ساعتم می خوابد ، من با تیک تیک کردن برایش لالایی می خوانم .
- حوا همیشه فکر می کرد،آدم فقط یک برگ دارد . غافل از اینکه او یک کوبیده و دو گوجه در زیر برگ پنهان کرده بود .
- ساعت خرا ب شکوه می کرد ، چرا در ۲۴ ساعت فقط دو بار می تواند وقت درست را نشان دهد .
- خمینی تف زمان است  به ریش تاریخ .
- سطل زباله در حرم خمینی دماغش را می گیرد .
- عدد اول برای علامت تقسیم شیشکی باد می کند .
- در سلسله اعداد اول هیچ کدام بر دیگری برتری نداشته و دومی وجود ندارد .
- از ساعتی ، که شیشه اش شکسته بود ، زمان چکه میکرد .
- پروانه ای که در ممر عام روی مادگی گل نشسته بود ، در بسیج شلاق خورد .
- گیسوان زرین خورشید را ، با پرده کرکره شانه میزنم  .

- انقلاب " سفید " تنها برازنده سازمان " سیا "ست.
- تور والیبال مجموعه سوراخ هایی ازفضاست که با طناب به هم گره زده شده اند ،تا نتوانند
در گرمای تابستان منبسط شوند .  

- شب از ترس روز رنگش  سپید شد .
- کاش بهار بودم ، تا شکفتن را به گلهای قالیم پیشکش کنم .
- برای انتقام از معشوقه ام ، برایش از قبرستان گل چیدم .
- خروس حزب الهی ، مرغی را که تخم دو زرده کرده بود ، به اعدام محکوم کرد .
- از فرط دق دلی با اشک هایی ، که برای معشوقه ام ریخته بودم ،گلهای قالی را آب دادم .
- پاره ای از مرغ ها ، برای اینکه هیکل شان خراب نشود ، ترجیح میدهند تخمی باشند تا گوشتی .
- رویا ی زاویه مثلثی ، باز کردن 180  درجه ای لنگ هایش از هم بود .
- خروسی ، که با مرغ یخ زده ازدواج کرده بود ، برای تداوم عشق اش به قطب شمال مهاجرت کرد .
- سایه افراد سپید پوست ، کم رنگ تر است .
- سایه ام از شدت گرما ، خودش را توی جوی آب می انداخت .
- در یک روز ابری ، سایه ام خود کشی کرد .
- سایه ام کنار پنجره نشسته ، و به من در حال گذر از کوچه زل می زند . 
- دستانم را که از سیاهی شب چرک شده بودند  ، با سپیدی روز شستم .
- روز لباس سیاه شب ، را از تنش بدر آورد .
- " فروردین "  یک روز پیش از نوروز ، که دوست اش " بهمن " شب قبل اش در جبهه کشته شده بود ،
به " آذر " همسر دوست اش چنین تلگراف زد : " آذر "  "بهمن "  " دی "  "تیر "   "خرداد "  
" مرداد "  " اسفند "  " فروردین "  با " مهر "
- روز قدش را در مقابل شب اندازه میگیرد .
- علت افزایش نرخ رشد جمعیت آخوند ها این است ، که وقتی توالت می روند ، تولید مثل میکنند .
- کاغذ توالت ، فرمت PDF آفتابه است.
- برای بلند شدن فواره ، باید به آن محلول ویاگرا  تزریق کرد .
- پرده ای که از باد حامله شده بود ، یک نیم پرده به دنیا آورد .
- تنها پرده های موسیقی ، آویزان نیستند .
- هیچکدام از ایرانی ها " سیندرلا " نیستند ، ولیکن همه خاکستر نشین اند .
- تنها سزاوار مجسمه  " ونوس " است ، که کس دیگری پشت اش را بخاراند .

Montag, 10. September 2012

" کتاب جغرافیای کلا س پنجم دبستان ۱۳۴۸ "

                                " کتاب جغرافیای کلا س پنجم دبستان ۱۳۴۸ "
بالاخره با کمک و همت دوستان گل " آزادگی " کتاب جغرافیای کلاس پنجم دبستان سال ۱۳۴۸
آماده شد . همین جا از همه نازنینان سپاسگزاری کرده ، و این کتاب را به همه دوستان پیشکش میکنم.
چه خوب خواهد بود ، اگر دوستانی که این کتاب را میبایست بخوانند  و امتحان بدهند ،خاطراتشان
را بازگو کرده تا آن حال و هوا زنده شود . هم چنین دوستان جوانتر نیز احساس و برداشت شان را
بیان نمایند ، تا نقش گذر زمان را بتوان دریافت .  در این ۴۳سال  دنیا چقدر بزرگ تر شده و تغییر
 کرده است .