" آزادگان " به گوش ! " آزادگان " به هوش ! مشتی ناچیز سر سپرده جدایی خواه ، باز در پی تجزیه ایران می باشند.
در این بی گاه ،که ایران ما ، از سویی جولانگاه ستوران گریخته از قبرستان تاریخ گردیده ، و از دگر سو
"آزادگانی" سر از پا و شب از روز نشناخته و پیوسته و مدام بر کوس رسوایی مرده خواران شکمباره صیغه چی می کوبند ، شمار ناچیزی سر آن دارند ، که ازآب گل ماهی بگیرند . و چه بیهوده و بی فرجام . زهی خیال باطل . اینان می انگارند ، که اگر با زبانی نا مفهوم خوا سته شوم خود را در میان بگذارند ، کسی را بدان آگاهی نخواهد یافت . غافل از اینکه جدایی خواهی و تجزیه طلبی به هر زبانی و حتا پچ پچ و در گوشی ، از دید تیز بین میهن دوستان " آزادگی " پنهان نخواهد ماند .
در خیال خام خود قصد کودتا در " آزادگی " و بدست گرفتن لگام قدرت و اعلام حکومت نظامی دارند . خیال کرده اند ، که اینجا هم چون ملک شخصی " میرزا ملا مهدی خان فوقانی " میباشد . ولی بدانند ، که " آزادگی " متعلق به تک تک کنش گران زحمت کش بوده ، که در این آشیانه با خاطری آسوده مامن گزیده اند.
چونان گذشته و همیشه ،این سیه رویان در پشت نام " فردوسی بزرگ " و ملی گرایی سنگر گرفته و پنداشته اند ، که به این شیوه از چشمان تیز بین عقابان " آزادگی " نادیده خواهند ماند. چه سودای نا پخته ای !.عقابان " آزادگی " از فرسنگ ها " دانه " و " دام " را تمیز می دهند.
برو این دام بر مرغ دگر نه
که آزادگان را بلند است آشیانه
" فردوسی بزرگ "را نمی توان در توس محبوس و زندانی کرد." فردوسی بزرگ " مال هر کسی است ،که
فقط یکبار " قند پارسی " اش را چشیده باشد . حتا غیر ایرانیان .این مزه انسان را دندان گیر میکند ، و چه
به سزا . وقتی تمامیت ایران نباشد ،" فردوسی بزرگ "به چه کارمان آید ؟ . " فردوسی بزرگ " را میخواهیم ، تا با او در " چرنداب " ، " ششکلان " و " بهاری " گردش کرده و در " امیر خیز " سینه را از عطر نام و یاد سرداران ملی مان "ستار خان " و " باقر خان " لبریز کرده ، عطری که تنها اقاقیای شیراز برابرش توان نشست ، و رخش رستم اش را به دستان امانت دار آن گوهران " آزادگی " و رشادت سپرده ،
تا " اسب شرف از گنبد گردون بجهاند." تا در سیستان و بلو چستان با رستم اش در سوگ
" سهراب و سیاوش " نشسته و مویه کنیم . قند پارسی اش را می خواهیم تا با شکر پاره " سپاهان " ، رشک انگبین شود .
تا با سپاه او دلیران تنگستان ، کردستان ، تبرستان و بختیاری و... .. بر ضحاک مار دوش شوریده و گرد پلشت تازیان از دامان تاریخ ایران بزدایند . تا دیگربار" زار ممد " نگفته و بگوییم " شیر ممد " . تا در خوزستان با هم میهنان عرب زبان مان ، آنرا " خرم استان " و " آبادان " کنیم . آن عزیزان خوزستانی جان بخش ، که وقتی پای تمامیت ایران در میان باشد ، با هیچ کس تعارفی ندارند ، اگر چه آن بوزینه عفلقی هم زبان شان باشد. و جان را چه باشد ، اگر برای ایران نباشد ، باری گران بر دوش هستی .
تا در دانشگاه تهران کرسی " فردوسی شناسی " بر پا کرده و زیر آن از سرمای زمهریر آن بهمن داغدار
گرما گرفته ، تا بتوانیم با پژوهشی همگانی از آن شعبده و جادوگر دوزخی ، چرخ بازیگر را به سویی دگر
چرخانده و روش و شیوه ای نو و مردمی پی افکنیم . تا در جای جای این خاک سوخته ، دست در دست
هم نهاده و گندم بکاریم . چرا که ، " کسی که گندم می کارد ،راستی می افشا ند." . تا تخم کینه ، دورویی
و نفاق ، از این مرز پر گهر بر کنیم .
بیشتر از این دوستان را چشم براه نگذاشته و به کامنتی اشاره میکنم ، که این بریدگان از دامان پر مهر مام
میهن مان " ایران " ، زمزمه کرده اند . طرفه آنکه برای هم نوشابه باز کرده و به به و چه چه هم می کنند . این شما و این هم نوشته پیش رو . بی گمان کاربران فرهیخته " آزادگی " خود میتوانند به داوری نشسته ، تا
دوغ از دوشاب تمیز داده شود .
* * * * * * *
"جمهوری رضوی - دمکراتیک مشهد "
اولندش : مبخشی که مو از یکشمبه رفتوم جاغرگ توت بتکونوم . یره ای شاتوتا مس خرما بزرگ و مس
اولندش : مبخشی که مو از یکشمبه رفتوم جاغرگ توت بتکونوم . یره ای شاتوتا مس خرما بزرگ و مس
دمبه گسبند نرمه . وختی تو دهنت مذاری مس شکر پنیر بجنورد آب مشه.
دومندش : چیشای شما خود شما قیشنگه . ظاهر و باطن همیه . قابل شما ره ندره . خوبی هم از خود شمایه.
سومندش : یره ما سر ما به همی بعلاوه و منها گرمه ، ای شیخا درن مملکت ره به گا مدن . چار روز دیگه
همی گیداهای سامره ، که نماینده چسب اوهوین،میریزن تو مشد و ما شمع دزد ای شریف ره بیکار موکونن.
از هر طرفی هم نغمه جدایی طلبی و استقلال بلنده . او یکی مگه " آذرباییجان آزاد " ، یکی دیگه مگه
" الاهواز" ، قم هم که توش بیشتر از ایرانی ، عراقی و پاکستانی و بوری گیدا گوشنه های تموم دنیا جم شدن . تیرون هم که جواز قبلش ره به اسم سپاه نوشتن . چیشم واز کنی فقط علی ممنه بدون حوضش . یره هیچ از خودت پرسیدی جیواب " کلنل من تقی خان پسیان " ره چی بدی ؟ غیرت مشدی همیه ؟ آقا جان بزرگم ، که ایشالا هر چی خاک قبرشانه ، عمر شما بشه ، وختی مو کوچیک بودوم تعریف مکردن ، خنه شا تو کوچه مستشاری بغل او خندقه چسبیده به فلکه آب بوده . مو گوفتن سال ۱۳۲۰ که همی لشکر اوروس به مشد حمله کرده ، همو فرمانده و گنده گنده شا سه تا توپ شرپنل برده رو چینگ کوه خلج بغل چین کلاغ و از اذان صبح تا بوق سگ گنبذ امام رضا ره به توپ بسته. مو گوفتن اقد صدای ای قرمب قرمب توپا بلند و یک بند بوده ،که بچه ها تو اتاق موگوزیدن و ما نمشنفتم . تا ایکه از بوی گند ، دماغ ما کبره بست و نزدیک بود خفه برم . پندری
کش . ون ای طلفای معصوم ازترس پره رفته بود . وختی کارشا تموم شده بود ،او فرمانده گنده گنده لشکر
آمده بود ببینه چیزی سالم منده ، دیده بود هم یک خال کوچیک هم به گنبذ مطهر نیفتده . همونجه پرابلومش
رو کشیده و روی گیجگاه گذاشته و شترق ! مخش توخ توخ شده بود . حالا بازم روت مشه بگی ما مشدیا ؟ مو
که همی دلم مس دیگ قیمه اربعین مو جوشه . پندری جیگرم ره دم چار راه عنصری به سیخ کشیدن و روش
نمک مپاشن . مو خیلی روش فکر کردوم . و آخرش به ای سوال برگشتم ، که همه برگشتن . " چه باید کرد؟"
مو که سوات درست و حسابی ندروم . دو دفه رفتوم کلاس اکابر ،بیرونم کردن .بعدش رفتم مسجد بنا ها همی
آقای خامنه ای " عمه جزء " درس مدادن . همچی که چار قل ره یاد گرفتوم ، اقد طول کشید که گفتن دیگه
بسه . به عمر مو قد نمده ، همش ره یاد بگیری . مو گفتوم ، همی چار قل هم سه تاش اضافیه . قل اول ره که
بزنه ، دیگ ره از روی اجاق ور مدروم . ولی شما خود شما که ما شالله دیپلم درن و خارجی هم
بلدن ، بیان همی رئیس کل مشدیای مقیم " آزادگی " بشن ! و سنگ بنای مشد بزرگ رو بذرن .ایشالا
همی امام غریب بزنه کمرموره دوتا کنه. مو از چند تا شنیدوم ، که همی آمریکانی ها ، که تو افغانستان
جولون مدن ، همه اش به خاطر مشده . چار روز دیگه می بینی مشد شده ایالت ۵۱ آمریکا ن . تو اخبارشا
مگن : " هوای امروز ایالت های نیو یورک ، فیل آدلف یا ،و او کلاه ما ،کمی تا قسمتی ابری ، ایالت
سانفرانسیسکو آفتاب درخشان و در" ایالت مشد " هوا پسه . یا همی اوروس ، که پاورچین پاورچین تا تو
صندوق خنه ما آمده ، مشد ره مندازه سر" دوشمبه " و اسمش رو مذاره " سه شمبه " . کی به کیه ؟ یا
همی انگل ستان مگه مشد مال مایه . مخندی ؟ مگه با جزیره فالک لند نکردن ؟ یا همی فرانسه مگه ، ما
صد سال پیش از زیر برج ایفل به مشد نقب زده بودم .
مو خیلی فکر کردوم .هم یک برنامه قیشنگ و قچاق ریختوم . اولندش (ای اولندش او اولندش اولی نیست
ها .ای اولندش دومیه) باید چند تا از همی مشدیای قلچماق جم بشن . دم دمای صب که همه خابن یک
تک بزنم به همی " آزادگی " و بیدق ما ره همو سردرش بکوبم . مو چند روز پیش رفته بودوم پارک
آریامهر او قسمت پرورش نهال ، یک سفیدال کندوم بره دستش .تو هم یک لته ور دار.خط ات هم که
قیشنگ و خوانایه .مو متنوم همه میلهات ره بخنوم.مو خودوم با ایکه هفت خطم ،ولی هیچکی خط موره
نمخنه . روش بزرگ بنویس : " در این مکان در آینده نزدیک مشد بزرگ تاسیس خواهد شد." مدنی مو
چرا " آزادگی " ره انتخاب کردوم . اولندش -یک : مو که مدنی فمینیسم ممینیسم سروم نمشه .همی
دوختیراش ره یک ناخن جله بگیری قیقست شا به هوا مره. بنده خدا پسراش که سرشا تو مخش و درس
و کتابه . تازه الانه امتحان های ثلث سوم و نهایی و کنکورهم دیگه وختی نمذاره ، که به ای فکرا باشن .
اولندش -دو : همه کاربراش هر کدوم یک اتاق دربست و مستقل درن و هر کی ساز خودش ره مزنه. ای
همه جا . ما خود ما بساط ما ره توی مدیریت پهن موکونم و هر بیست تا شارم تو یک اتاق جا مدم و
اتاقای خالی رم توی یکیش رخت چرک ماره میریزم ،یک اتاق بری مهمات ،یک اتاق بری مهمون های
خارجی ،خلاصه ستاد فرماندهی ما ره اونجه مذارم .مویم چند تا کاربر عادتی و پر قیچی مشنسوم ، که
جلوی دوربین خارجیا وایسن و سرود بخنن :
ما کاربر آزاده
ایستاده ایم ،ایستاده
برای مشهد بزرگ
موشاش بشن قد یک گرگ
یک سر اون بین النهرین
سر دیگش اونور بحرین
از اخلمد تا استانبو ل
می کشیم ما شونزده تا پل
یک طرفش تو روس و چین
این پاشو ورچین ،اون پاشو ورچین
یک راس شو میخ می کنیم تو اندلس
ماست تو بخور هیچی نپرس
یک ساحلش آنتالیا
مشهد کجا ؟ اینجا کجا؟
ساحل دیگش بندر نیس
بهر آدمای پر باد و فیس
یک طرفش تو هندستون
یک زن هندی بستون
طرف دیگش بلخ بامیان
پاک شده از حرامیان
ما بچه های مشهدی
با هم بستیم پیمان و عهدی
از پا نمی نشینیم
همینیم و همینیم و همینیم
نوکر هیچ آخوند ناکس نموروم
لقت به دیفال مزنوم پس نموروم
خوب ای که از نرم افزارش . فقط ممنه سخت افزارش . فکر اوشم هم کردوم . مو خودوم شمع اول ره
روشن موکونوم . به جون خودت ، که موخام دنیاش نبشه ، دزدی نیست . مال جشن تو لدومه . حاج آقام
گفت : ای همه چراغ روشنه .اسرافه .او شمع ره خا مش کنن . دور و ورای انقلاب همی " بروز علی " آمده
بود طرقبه فیلم " اژدها وارد مشه " رو بازی کنه . مو با خودوم گو فتوم ، خدایا ای چه اسم بی معنی ایه . چن
ماه بعدش ، که خمینی آمد ، گوفتوم یره دیدی اینا مدنستن و مو نمدنستوم . خلاصه مو رفتوم پیش اش ،گوفتوم
" بروز علی " جان قربون همو جدت بوشوم . تو رو به همی ضامن آهو قسمت مودوم به مو هم چن تا از همو
فندای کاراته ایت یاد بده ، تا مو از جلوی ای لش و لوشای کوی طلاب ، که به دوختیرای مردم متلک مگن ،در
بیام . البتن ازو فندای درشت اش . اویم سه جور پالنگی ، دو جور لقت تو بیضه و سه جورم فرار یادوم داد . یره خدا نصیب گرگ بیابون نکنه . یکی از همی فنداش ره به یکی از ای لش و لوشا ی کوی طلاب زدوم ، قبرقه هاشمس نون قاق خرد شد و صورتش غبچ خون . بعد که انقلاب شد همشا رفتن تو بسیج و سپاه . با خودوم گوفتوم
کاش مدنستوم ، که صدتاشا ره نفله کرده بودوم . چند تا ازی شلوارای مامان دوزوم ره که کهنه شده بود ،کشا ش
ره در آوردوم و شیش تا پلخمون دوروست کردوم و سه تا م ناخن گیر سوغات مکه حاج آقام بود ورداشتوم و
دو تام پاشنه کش دروم . دو بسته هم واجبیل از چار شمبه سوری چار سال پار سالا دروم . با زرنیخ اش ترقه
درست مکردوم. مو موگوم شما خود شما ،که ماشالله سوات درن ، تا " دوشمبه " بروفن ، بعدش تا " پنشمبه " .
جمش هم که تعطیله .از شمبش هم ،که دیگه سرازیره. تو خنه ما هم پر از چینیه . مو مزنوم همه ره خرد و
خاکشیر مو کونوم .ای که از چین . ممنه اوروس . همی " اینه " ره هم مفرستم به تاجیکستان . دوختیرای مقبولی
درن . " اینه " هم که خوش تیپه و زود با دوختیرا چخ چخ موکونه.اونجه رم که گرفتم . دداش کوچیکه مو ۲۷
بار فیلم سنگام ره دیده ،او رم مفرستم هندستون ره بگیره. بعدش مویم چن تا از همی " گرگ های خاکستری " ره
با اسپری رنگ موکونوم و موروم آنتالیا ره می گیروم . یکی از قوم و خیشای ما ماست بندی دره. یک ماه ما ستش ره مخروم میریزوم تو دریای سیا ، مشه سفید.مگم ای دریا مال مایه. سید عبدالجواد بنده خدا یکی از دوستام ، قبل از انقلاب خیلی مسلمون بود. بعدش که دید ای آخوندا ی زن باره فکر و ذکرشا فقط صیغیه ، رفت و مسیحی شد . با حرضت عیسی خیلی یخلایه. اویم یک فوت موکونه به " بحر المیت " مشه " دریای زنده " .اورم به مشد مچسبونم . تابستونا دیگه استخر سعد آباد نمرم . ای همه کاربر " آزادگی " ، که خارجی بلدن هم مفرستم خارج ره بگیرن.
به همی سادگی " جمهوری رضوی - دموکراتیک مشهد " ره تاسیس موکونم . پایتخت مارم مذارم
کش . ون ای طلفای معصوم ازترس پره رفته بود . وختی کارشا تموم شده بود ،او فرمانده گنده گنده لشکر
آمده بود ببینه چیزی سالم منده ، دیده بود هم یک خال کوچیک هم به گنبذ مطهر نیفتده . همونجه پرابلومش
رو کشیده و روی گیجگاه گذاشته و شترق ! مخش توخ توخ شده بود . حالا بازم روت مشه بگی ما مشدیا ؟ مو
که همی دلم مس دیگ قیمه اربعین مو جوشه . پندری جیگرم ره دم چار راه عنصری به سیخ کشیدن و روش
نمک مپاشن . مو خیلی روش فکر کردوم . و آخرش به ای سوال برگشتم ، که همه برگشتن . " چه باید کرد؟"
مو که سوات درست و حسابی ندروم . دو دفه رفتوم کلاس اکابر ،بیرونم کردن .بعدش رفتم مسجد بنا ها همی
آقای خامنه ای " عمه جزء " درس مدادن . همچی که چار قل ره یاد گرفتوم ، اقد طول کشید که گفتن دیگه
بسه . به عمر مو قد نمده ، همش ره یاد بگیری . مو گفتوم ، همی چار قل هم سه تاش اضافیه . قل اول ره که
بزنه ، دیگ ره از روی اجاق ور مدروم . ولی شما خود شما که ما شالله دیپلم درن و خارجی هم
بلدن ، بیان همی رئیس کل مشدیای مقیم " آزادگی " بشن ! و سنگ بنای مشد بزرگ رو بذرن .ایشالا
همی امام غریب بزنه کمرموره دوتا کنه. مو از چند تا شنیدوم ، که همی آمریکانی ها ، که تو افغانستان
جولون مدن ، همه اش به خاطر مشده . چار روز دیگه می بینی مشد شده ایالت ۵۱ آمریکا ن . تو اخبارشا
مگن : " هوای امروز ایالت های نیو یورک ، فیل آدلف یا ،و او کلاه ما ،کمی تا قسمتی ابری ، ایالت
سانفرانسیسکو آفتاب درخشان و در" ایالت مشد " هوا پسه . یا همی اوروس ، که پاورچین پاورچین تا تو
صندوق خنه ما آمده ، مشد ره مندازه سر" دوشمبه " و اسمش رو مذاره " سه شمبه " . کی به کیه ؟ یا
همی انگل ستان مگه مشد مال مایه . مخندی ؟ مگه با جزیره فالک لند نکردن ؟ یا همی فرانسه مگه ، ما
صد سال پیش از زیر برج ایفل به مشد نقب زده بودم .
مو خیلی فکر کردوم .هم یک برنامه قیشنگ و قچاق ریختوم . اولندش (ای اولندش او اولندش اولی نیست
ها .ای اولندش دومیه) باید چند تا از همی مشدیای قلچماق جم بشن . دم دمای صب که همه خابن یک
تک بزنم به همی " آزادگی " و بیدق ما ره همو سردرش بکوبم . مو چند روز پیش رفته بودوم پارک
آریامهر او قسمت پرورش نهال ، یک سفیدال کندوم بره دستش .تو هم یک لته ور دار.خط ات هم که
قیشنگ و خوانایه .مو متنوم همه میلهات ره بخنوم.مو خودوم با ایکه هفت خطم ،ولی هیچکی خط موره
نمخنه . روش بزرگ بنویس : " در این مکان در آینده نزدیک مشد بزرگ تاسیس خواهد شد." مدنی مو
چرا " آزادگی " ره انتخاب کردوم . اولندش -یک : مو که مدنی فمینیسم ممینیسم سروم نمشه .همی
دوختیراش ره یک ناخن جله بگیری قیقست شا به هوا مره. بنده خدا پسراش که سرشا تو مخش و درس
و کتابه . تازه الانه امتحان های ثلث سوم و نهایی و کنکورهم دیگه وختی نمذاره ، که به ای فکرا باشن .
اولندش -دو : همه کاربراش هر کدوم یک اتاق دربست و مستقل درن و هر کی ساز خودش ره مزنه. ای
همه جا . ما خود ما بساط ما ره توی مدیریت پهن موکونم و هر بیست تا شارم تو یک اتاق جا مدم و
اتاقای خالی رم توی یکیش رخت چرک ماره میریزم ،یک اتاق بری مهمات ،یک اتاق بری مهمون های
خارجی ،خلاصه ستاد فرماندهی ما ره اونجه مذارم .مویم چند تا کاربر عادتی و پر قیچی مشنسوم ، که
جلوی دوربین خارجیا وایسن و سرود بخنن :
ما کاربر آزاده
ایستاده ایم ،ایستاده
برای مشهد بزرگ
موشاش بشن قد یک گرگ
یک سر اون بین النهرین
سر دیگش اونور بحرین
از اخلمد تا استانبو ل
می کشیم ما شونزده تا پل
یک طرفش تو روس و چین
این پاشو ورچین ،اون پاشو ورچین
یک راس شو میخ می کنیم تو اندلس
ماست تو بخور هیچی نپرس
یک ساحلش آنتالیا
مشهد کجا ؟ اینجا کجا؟
ساحل دیگش بندر نیس
بهر آدمای پر باد و فیس
یک طرفش تو هندستون
یک زن هندی بستون
طرف دیگش بلخ بامیان
پاک شده از حرامیان
ما بچه های مشهدی
با هم بستیم پیمان و عهدی
از پا نمی نشینیم
همینیم و همینیم و همینیم
نوکر هیچ آخوند ناکس نموروم
لقت به دیفال مزنوم پس نموروم
خوب ای که از نرم افزارش . فقط ممنه سخت افزارش . فکر اوشم هم کردوم . مو خودوم شمع اول ره
روشن موکونوم . به جون خودت ، که موخام دنیاش نبشه ، دزدی نیست . مال جشن تو لدومه . حاج آقام
گفت : ای همه چراغ روشنه .اسرافه .او شمع ره خا مش کنن . دور و ورای انقلاب همی " بروز علی " آمده
بود طرقبه فیلم " اژدها وارد مشه " رو بازی کنه . مو با خودوم گو فتوم ، خدایا ای چه اسم بی معنی ایه . چن
ماه بعدش ، که خمینی آمد ، گوفتوم یره دیدی اینا مدنستن و مو نمدنستوم . خلاصه مو رفتوم پیش اش ،گوفتوم
" بروز علی " جان قربون همو جدت بوشوم . تو رو به همی ضامن آهو قسمت مودوم به مو هم چن تا از همو
فندای کاراته ایت یاد بده ، تا مو از جلوی ای لش و لوشای کوی طلاب ، که به دوختیرای مردم متلک مگن ،در
بیام . البتن ازو فندای درشت اش . اویم سه جور پالنگی ، دو جور لقت تو بیضه و سه جورم فرار یادوم داد . یره خدا نصیب گرگ بیابون نکنه . یکی از همی فنداش ره به یکی از ای لش و لوشا ی کوی طلاب زدوم ، قبرقه هاشمس نون قاق خرد شد و صورتش غبچ خون . بعد که انقلاب شد همشا رفتن تو بسیج و سپاه . با خودوم گوفتوم
کاش مدنستوم ، که صدتاشا ره نفله کرده بودوم . چند تا ازی شلوارای مامان دوزوم ره که کهنه شده بود ،کشا ش
ره در آوردوم و شیش تا پلخمون دوروست کردوم و سه تا م ناخن گیر سوغات مکه حاج آقام بود ورداشتوم و
دو تام پاشنه کش دروم . دو بسته هم واجبیل از چار شمبه سوری چار سال پار سالا دروم . با زرنیخ اش ترقه
درست مکردوم. مو موگوم شما خود شما ،که ماشالله سوات درن ، تا " دوشمبه " بروفن ، بعدش تا " پنشمبه " .
جمش هم که تعطیله .از شمبش هم ،که دیگه سرازیره. تو خنه ما هم پر از چینیه . مو مزنوم همه ره خرد و
خاکشیر مو کونوم .ای که از چین . ممنه اوروس . همی " اینه " ره هم مفرستم به تاجیکستان . دوختیرای مقبولی
درن . " اینه " هم که خوش تیپه و زود با دوختیرا چخ چخ موکونه.اونجه رم که گرفتم . دداش کوچیکه مو ۲۷
بار فیلم سنگام ره دیده ،او رم مفرستم هندستون ره بگیره. بعدش مویم چن تا از همی " گرگ های خاکستری " ره
با اسپری رنگ موکونوم و موروم آنتالیا ره می گیروم . یکی از قوم و خیشای ما ماست بندی دره. یک ماه ما ستش ره مخروم میریزوم تو دریای سیا ، مشه سفید.مگم ای دریا مال مایه. سید عبدالجواد بنده خدا یکی از دوستام ، قبل از انقلاب خیلی مسلمون بود. بعدش که دید ای آخوندا ی زن باره فکر و ذکرشا فقط صیغیه ، رفت و مسیحی شد . با حرضت عیسی خیلی یخلایه. اویم یک فوت موکونه به " بحر المیت " مشه " دریای زنده " .اورم به مشد مچسبونم . تابستونا دیگه استخر سعد آباد نمرم . ای همه کاربر " آزادگی " ، که خارجی بلدن هم مفرستم خارج ره بگیرن.
به همی سادگی " جمهوری رضوی - دموکراتیک مشهد " ره تاسیس موکونم . پایتخت مارم مذارم
" توس " . تا ملت بیان بری زیارت آقا ما " فردوسی " بزرگ . به هر کسیم ،که میه آرامگاهش یک
" شاهنامه " و یک قطی " خاک توس " و یک شیشه " آب سناباد " مدم .
چی گفتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen